بروس وبر در طول تمام سالهای فعالیت حرفهایش که نزدیک به پنج دهه طول کشیدهاست زندگی شخصیتهای مهمی مانند جین گودال (دانشمند بریتانیایی و رفتارشناس جانواران)، کیت ماس (مدل بریتانیایی) و دیوید بوئی (خواننده و موسیقیدان بریتانیایی) را مستندسازی کردهاست. او در عین حال با کمپینهای تبلیغاتی مد پیشرویش توانستهاست مرزهای عکاسی مد را گسترش دهد. خودش میگوید از اینکه در تمام طول زندگی موفق شدهاست تقریبا هر روز کاری را که عاشقانه دوست دارد انجام دهد، به او احساس خوشبختی میدهد.
از شنبه هفته آینده (۴ مهرماه) نمایشگاه معاصر دالاس بزرگترین نمایشگاه از آثار وبر را که تاکنون برگزار شدهاست، افتتاح میکند. بیش از ۲۵۰ اثر از بروس وبر در این نمایشگاه قرار گرفتهاست که برخی از آنها تا پیش از این در هیچ نمایشگاهی به نمایش گذاشتهنشدهبودند. پیش از افتتاح این نمایشگاه مجله تایم سراغ بروس وبر رفت تا در مورد آثارش با او مصاحبه کند و از او بپرسد که چه چیزی الهام بخش کارهای او بودهاست و اینکه چرا میگوید گرفتن یک عکس خوب مانند «نشان دادن محبوبههایت به جهان» است.
الهامبخش روزانهات چیست؟ چه چیزی مشوق کارت است که باعث شده بیش از ۵۰ سال در این صنعت کار خود را روزانه پیش ببری؟
زمانی که به نیویورک آمدم با آلن گینزبرگ آشنا شدم، زمانی که نزدیک به ۷۰ سال سن داشت ولی مانند جوانترین آدمی بود که من تا آن لحظه دیدهبودم. آن موقع بود که فکر کردم خیلی خوب میشد اگر میتوانستم آنگونه باشم. میتوان بگویم که سگهایم الهامبخش مستمر من هستند، شش سگ گلدن رتریور دارم. شیوه نگاهشان به جهان، رفتارشان با آدمهای، باز بودن ذهن و رویشان. همیشه سعی میکنم چه زمانی که عکس میگیرم و چه زمانی که کار دیگری میکنم این ویژگیها را داشتهباشم.
چرا غالب کارهایت در سبک سیاه و سفید است؟
گاهی شما میتوانید با عکس سیاه و سفید چیزها را موشکافانهتر کنکاش کنید. اما واقعیت این است که من سیاه و سفید و رنگی را به یک اندازه دوست دارم. من هنوز روی فیلم عکس میگیرم و برخی از امولوسیونهای رنگی تغییر زیادی کردهاند. مثلا زمانی که من شروع به عکاسی کردم از کوداکروم ۲۵ استفاده میکردم که زیباترین نوع امولوسیون بود. به یاد دارم که وقتی از این فیلم داشتم و تواناییاش را داشتم که فیلم و ابزار چاپ را بخرم، عاشق کار کردن با آن بودم. شاید اگر قرار بود هیچوقت سیاه و سفید نگیرم، همیشه از کوداکروم ۲۵ استفاده میکردم.
این که اشاره کردید هنوز با فیلم عکاسی میکنید، اما من متوجه شدم که شما یک حساب کاربری اینستاگرام هم دارید. نظرتان در مورد اثر شبکههای اجتماعی بر شیوه مصرف تصاویر توسط مخاطبان چیست؟ خیلی جالب است که شیوه امروزی شکلگیری صنعت مد را میبینیم، اینکه مدلها چگونه انتخاب و برای عکاسی رزرو میشوند.
احساس میکنم که خیلی خوب است که مردم به اینستاگرام من سر میزنند، خیلی خوشم میآید که چنین چیزی وجود دارد. اما دست کم من هیچوقت یک مدل دختر یا پسر را تنها بر اساس این معیار که حساب کاربری اینستاگرامشان چقدر دنبالکننده یا عکسهایش چقدر بیننده دارد، انتخاب نمیکنم. بیشتر دوست دارم ببینم هنوز جنم خوبی دارند یا نه! اما در عین حال هر ابزاری را که مشوق مردم باشد تا بیرون بروند و عکاسی کنند، کارآمد میبینم. من همیشه احساس کردهام که عکاسی به نوعی ابزار مردمسالاری و دموکراسی است.
آیا کسی هست که تا حالا از او عکاسی نکردهباشید اما هنوز علاقمند باشید که از او عکس بگیرید؟
زمانی من در به در دنبال جین گودال میرفتم چرا که بسیار او را تحسین میکردم و از او خوشم میآمد، عاقبت موفق شدم که با او آشنا شوم و این فرصت را داشتهباشم که چندباری از او عکاسی کنم. حتی این فرصت را داشتم که از او در کنار هر شش سگم عکس بگیرم. واقعا اتفاق هیجان انگیزی بود. هیچ وقت از پیدا کردن کسی که بتوانم از او عکاسی کنم خسته نمیشود. حتما لازم نیست یک ستاره بزرگ سینما یا یک ستاره موسیقی پاپ یا راک باشند، تا بخواهم از آنها عکاسی کنم. گاهی اوقات زمانی که در حال سفر به جاهای مختلف هستم، میبینم که درگیر عکاسی از آدمهایی شدهام که در همان آن با آنها مواجه شدهام یا اینکه همان لحظه محبوبم شدهاند. این نمایشگاه هم در واقع در مورد چنین عکسهایی است. در واقع به نظر شما عکاسی این نیست که چیزهای محبوب و محبوبههایتان را به تمام جهان نمایش بدهید؟ چه یک درخت باشد یا یک دختر یا یک پسر یا یک حیوان؟
عکسهای شما همیشه نسبت به مسائل جنسی کاملا گستاخانه بودهاند، چیزی که وقتی شروع به کار میکردید تا حدی جنجال ساز بود. چه چیزی باعث شد که این شاخص را در آثارتان به همان شکل حفظ کنید، به خصوص بعد از اینکه با انتقادات روبرو شدید؟
من بسیار خجالتی بودم و احساس میکردم که روش خوبی است که بتوانم خودم را بهتر کاوش کنم و بهتر خودم را بشناسم. هیچ وقت این احساس را نداشتهام که بسیاری از عکسهایم که برخی آدمها فکر میکنند جنسی است، محتوای جنسی داشتهباشند. به نظرم این آدمها کمی از دوران عقب هستند. شاید بتوان گفت نشان میدهند که در لحظه عکاسی زندگی من در چه شرایطی قرار داشتهاست.
من اخیرا این فرصت را داشتم تا با پیتر لیندبرگ در مورد تقویم امسال پیرلی (Pirelli Calendar) صحبت کنم. او در میان مصاحبه بحث آثار شما را پیش کشید و گفت که شما نسبت به او بیشتر از عکاسی از مردان لذت میبرید. بسیاری از عکسهای شما به خاطر تمرکز بر جسم مردان شناختهشدهاند. آیا دلیلی برای اینکه چنین تصاویری را خلق کنید وجود داشت؟
میدانید؟ جالب است. وقتی از یک پسر عکس میگیرم، واقعا هیجانزده میشوم اگر یک پسر یا دختر دیگری بگوید که: «کاش این دوست پسر من بود» یا «کاش این پسر رو از نزدیک میشناختم.» خیلی احساس خوبی است. وقتی که من شروع به کار کردم عکسهای زیادی از پسران در دنیا وجود نداشت و در واقع مردم هیچ وقت تعارفات و توجهاتی را که به یک دختر مبذول میکنند به یک پسر نمیدهند، در نتیجه من فکر کردم شاید این راه خوبی باشد تا بتوانم توجهی را که در طول عمرم نصیب من یا خیلی از دوستانم نشدهاست کسب کنم. در نتیجه فکر میکنم بد نباشد که هر از چندگاهی به مردان هم توجه کنیم.
یکی از تاثیرگذارترین عکسهایی که در نمایشگاههای عکس شما دیدهام عکسی از کیت ماس با لباس شب در محلی شبیه به یک کارگاه است در شرایطی که یک کارگر کنار او ایستاده. آیا تا حالا این احساس را داشتهاید که از افراد و فرهنگهایشان در کنار مدلها برای گزارشهای تصویری یا کمپینهای تبلیغاتی مد عکاسی کنید؟
این سوال خیلی خوبی است و سوالی است که من آن را خیلی جدی میگیرم. وقتی که من به ویتنام رفتم، جایی که عکس مورد اشاره گرفتهشدهاست، برای مجله وگ (Vogue) رفتهبودم. واقعیتش را بخواهید برای رفتن به آنجا مشکلات زیادی داشتم، حتی فقط به عنوان یک عکاس و نه به عنوان عکاس آن مجله. وقتی که آنجا رسیدیم اول از همه به یک یتیمخانه رفتم که کریستینا نوبل آنجا تاسیس کردهبود. هزینه این یتیمخانه توسط خانواده کندی تامین شدهبود و من هم کتابی را کریستینا در مورد یتیمان پس از جنگ نوشتهبود خواندهبودم. به هر روی به آنجا رفتم و اینکه توانستم بین کیت ماس و کودکان ارتباط ایجاد کنم بسیار به من کمک کرد، و این فرصت را پیدا کردیم که با آن کودکان زیبا آنجا باشیم. ما به شکل خیلی انسانی به مردم نزدیکتر شدیم. میدانید؟ حالا وقتی به یک کشور میروم، تلاش میکنم که کمی مسوولیتپذیرتر باشم و مثلا وقتی به کشوری میروم که مردمش آب سالم برای نوشیدن ندارند، لباس ۱۰ هزار دلاری نپوشم.
حالا که به گذشته باز میگردید و مجموعه آثار غنی خودتان را میبینید چه احساسی دارید؟
نگاه من به آنها، نگاهی به تجربههایی است که داشتهام و به آنها مینگرم تا بتوانم عکسهای بهتری بگیرم، تا بتوانم بهتر تجربهای را که در آن لحظه داشتهام با آدمهایی که به من نزدیکند به اشتراک بگذارم، همیشه احساس میکنم که دارم برای فردی در خانوادهام عکس میگیرم، برای کسی که خیلی دوستش دارم.
ترجمه: شهاب شهسواری