بنیامین بهادری ستاره ای که افول کرد!

به گزارش آتلیه دات کام، نام «بنیامین بهادری» برای خیلی از ما آشنا است و احیانا همه ما را یاد آهنگ هایی مانند «دنیا دیگه مثل تو نداره» یا «ساعت، دیوار…» می اندازد که در دهه ۸۰ بسیار شنیده شدند و شاید امروز هم اگر این آهنگ ها را بشنویم با آنها زمزمه می نماییم. اما بهادری امروز دیگر آن بنیامین بهادری سابق نیست؛ شاید بهتر باشد بنویسیم: ستاره ای که افول کرد!

به گزارش آتلیه دات کام به نقل از ایسنا، همه ما سلبریتی هایی را می شناسیم که به واسطه شهرت و البته توانایی خود، هر آن چه را که خیلی از مردم آرزویش را دارند در زندگی داشته اند و زندگی کاملا بروقف مرادشان بوده است، اما به یک باره آن چه را که داشته اند به خاطر یک اتفاغ غم انگیز، شوک روحی و یا رسوایی از دست داده اند. حتی گاهی انتشار اشتباهی یک عکس باعث نابودی شخصیت حرفه ای یک سلبریتی شده است.
اما یکی از هنرمندانی که به نظر می آید از این دوران طلایی عبور کرده و به انزوای خودخواسته رسیده، بنیامین بهادری است؛ خواننده پاپ محبوب دهه هشتاد که حالا صفحه اینستاگرامش را به صحنه بزرگ اجرا ترجیح می دهد.
درحقیقت با ورود «بنیامین بهادری» به عرصه موسیقی، گویا موج جدیدی به وجود آمد و سبک و سیاق جدیدی در موسیقی شکل گرفت. بنیامین بهادری از آن دسته خوانندگان پاپی بود که میتوان گفت امضای خویش را در کارهایش داشت و با توجه به متفاوت بودن آثارش در میان سایر خوانندگان پاپ آن زمان، مخاطبان بسیاری به خود جذب کرد.
آهنگ های بهادری مانند «آهای تو» یا «دنیا دیگه مثل تو نداره»، سادگی، کلمات و حال و هوایی عامیانه دارند که در عین حال نسبت به آهنگ های پاپی که در دهه ۸۰ منتشر می شد، متفاوت بودند. البته شاید برخی متخصصان نسبت به وجهه هنری آثار او انتقاداتی داشته باشند اما به هر حال اثرگذاری این آثار را هم در بین مخاطبان نمی توان کتمان کرد.
بنیامین بهادری اما در اوج روزهای خوب و بعد از انتشار چند آهنگ محبوب و گذران دوره ای در اوج، با مرگ تلخ همسرش در سال ۹۲ رو به رو شد؛ سانحه ای غم انگیز که شاید امروز بتوان آنرا با انزوای او مرتبط دانست. انزوایی که با دوری چند ساله او از فعالیت جدی موسیقی و نحوه فعالیتش در فضای مجازی و البته با حواشی زیادی همراه بوده است.
به نظر می آید که در سالهای اخیر بهادری ترجیح داده به جای انتشار آهنگ جدید و یا برگزاری کنسرت، از راه صفحه کوچک اینستاگرامش با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند؛ او حالا از راه این صفحه کوچک برای طرفدارانش گیتار می زند، می خواند، با آنها در خیابان راه می افتد و شعر می خواند، چله عشق برگزار می نماید و…
نحوه فعالیت کنونی بهادری در فضای مجازی که زمانی فعالیت حرفه ای موفقی داشت، بسیار پرسش برانگیز است و ابهاماتی را در رابطه با شرایط سلامت او مطرح می کند.
به هر حال این سوال در ذهن ما ایجاد شود که آخر چه می شود که یک سلبریتی که زمانی هر آن چه را که بسیاری در آرزویش بوده اند را داشته، امروز به این انزوای خودخواسته رسیده است؟
البته که فراموش نشود از این دست اتفاقات بسیار برای سلبریتی ها در جهان رخ می دهد، بگونه ای که حتی امکان دارد ظرف یک شب تمام آن چیزی که یک عمر برایش کوشیده اند، نابود شود.
سلبریتی های بسیاری در جهان هستند که به خاطر اتهامات غلط و یا اقدامات نادرست، حرفه شان نابود شده و تا حد زیادی منفور شده اند. به هر حال باید در نظر بگیریم که رسانه امروز جهان و مخاطبان بسیار بی رحم هستند و با کوچکترین اشتباهی امکان دارد هنرمندی را که سال ها با آثارش خاطره ‎سازی کرده اند، به سادگی قضاوت کنند و کنار بگذارند. حال زمانیکه آن سلبریتی خودخواسته تیشه به ریشه خود می زند که احتمال بازگشت دیدگاه مثبت مخاطبان به او بسیار کمتر است.
سبک و سیاق زندگی سلبریتی ها در بعضی کشورها مانند کره جنوبی آنقدر برای مخاطبان حائز اهمیت می باشد که فاش شدن رابطه عاشقانه آنها، باعث خشم طرفدارانشان و حتی نابودی حرفه آنها می شود.
البته که گاه حاشیه های سلبریتی ها عمدی است و از این راه تلاش می کنند سر زبان ها بیفتند؛ چونکه این گونه به واسطه پربازدید شدن یوتیوب یا اسپاتیفای درآمدزایی می کنند و حتی تبلیغات پردرآمد می گیرند.
اما واقعا چه می شود سلبریتی هایی که زندگی رویایی برایشان رقم می خورد و به ثروت کلانی می رسند، از یک جا به بعد گرفتار فروپاشی می شوند و به کلی حرفه آنها نابود می شود؟
در پاسخ میتوان اظهار داشت که گاه نابودی حرفه بعضی از سلبریتی ها لزوما به واسطه رفتار آنها نبوده و به خاطر تهمت های ناروا حرفه شان به ورطه نابودی کشیده می شود؛ همانند کوین اسپیسی که در اوج دوران کاری خود به خاطر اتهامات نادرست به صورت کلی از هالیوود کنار گذاشته شد.
اما در خیلی از موارد نیز، سلبیرتی ها نمی توانند همه آن چه را که در زندگیشان جریان دارند را هضم کنند و در نهایت حتی گرفتار فروپاشی می شوند.
بعنوان مثال «دوژا کت» که یک خواننده آمریکایی است، زمانیکه به شهرت رسید، خواننده ای با آثار و ظاهری موجه بود اما حالا کارش به جایی رسیده که بسیاری باور دارند روحش را به شیطان فروخته است و بنابراین هر جا که نام و نشانی از او باشد، مخاطبان ناسزایش می گویند.
زمانیکه یک فرد به شهرت می رسد، زیر ذره بین می رود و توجهات زیادی به سمت او جلب می شود تا حدی که هر کاری که کنند نقد و قضاوت می شوند. چهره ای مانند تیلور سوئیفت را در نظر بگیرید که گویی هرچه به موفقیت بیشتری دست پیدا می کند، تعداد افرادی که از او تنفر دارند هم بیشتر می شود و هر کاری هم که کند مردم با اظهار نظرهای بی رحمانه او را مورد قضاوت قرار می دهند.
به هر حال سلبریتی ها هم همانند ما انسان هستند و نباید گمان نماییم که دایرکت ها یا کامنت هایشان را در صفحات مختلف نمی بینند و نمی خوانند. کافی است که یکی از این افراد پیش زمینه افسردگی و بیماری روحی داشته باشد و با قرار گرفتن در معرض انتقادات مردم از سراسر دنیا، حتی دست به خودکشی بزند.
به هر حال رسیدن به شهرت و ثروت زیاد، لزوما قرار نیست موجبات یک زندگی شاد را هم فراهم آورد و کلیه مشکلات درونی ما را نیست و نابود کند؛ درست همانطور که متیو پری فقید «بازیگر نقش چندلر بینگ در سریال فرندز) می گوید: «من رویای آمریکایی رو زندگی کردم. شغل خوبی داشتم که توش خوب بودم. یه خونه استخردار داشتم. می دونی، من خود رویای آمریکایی بودم و واقعا عاشق این قضیه بودم، اما فقط برای ۶ ماه. پس از اون یک مرتبه که رفتم خونه، اینطوری بودم که اوه مرد! این زندگی، مشکلی که دارم رو حل نمی کنه. جیم کری یه بار حرف قشنگی زد؛ اظهار داشت که «می خوام همه به آرزوشون برسن و رویاهاشون به حقیقت تبدیل بشه تا بفهمن این جواب مشکلات درونی ما نیست». این حرف خیلی خوبیه؛ چون من فکر می کردم رسیدن به شهرت و رویایی که در سر داشتم همه مشکلاتم رو حل می کنه، ولی خب نکرد!»




منبع: atolieh.com